تقدیم به رهبر عزیزم
..... خداوندا ....
خداوندا چه نعمت ها تو دادی .....
.......... مرا یک بنده لایق تو خواندی .....
چگونه از پس شکرت برآیم ....
.......... مرا هر دم ز قهر خود تو راندی .....
خداوندا تویی دار و ندارم ....
.......... تو آمال منی جز تو چه خواهم .....
تمام آرزویم با تو بودن .....
.......... بجز درگاه تو جایی ندارم .....
خداوندا تو را من می ستایم ...
......... جدا از شرک و کفری ای یگانم ....
تو معبودی چنین لایق به سجده ....
........ تو را من روز و شبهایم بخوانم .....
خداوندا دلم از غیر تو سیر .....
......... هر آنچه تو زمن گیرد زمن گیر ......
دلم را مسکن خود کن پر از نور .....
......... تو را در خود ببینم من ، نه تفسیر .....
خداوندا کلید مشکلاتی ....
......... برایم فقر و بیکاری نخواهی ......
ز آمریکا چه امیدی بر آید ....
......... که فرجامش نباشد جز تباهی .....
خداوندا شهیدانی عطا شد .....
......... برای حفظ حرمت ها فدا شد .....
یه عده پول بیت المال خوردند .....
......... و نسلی در بدهکاری فنا شد ....
خداوندا به مسئولان دلسوز .....
......... به آنان که نخوابند از سر سوز .....
عنایت کن گره ها را گشایند .....
......... کلید قفل مشکل های جانسوز .....
خداوندا هدایت کن جوانان .....
......... شوند ثابت قدم در دین و ایمان .....
که باطل قد الم کرده به میدان ....
........ ظهور منجی ات نزدیک گردان .....
خداوندا نظامت استوار است ....
......... فدایی های دینت برقرار است ....
چو شیعه خوار چشم دشمنان گشت ....
........ به صحنه داعشیون در فرار است ....
خداوندا امامت را نگهدار ......
........ زبانش را چو شمشیری به رقص آر .....
جوادت را چو سربازی فداکار .....
........ به خدمت گیردش این یار بسیار .....
جواد محمد موسایی 95/04/02
(این شعر پس از شنیدن سخنرانی رهبر در جمع شعرا در ماه مبارک رمضان سروده شده است ، امیدوارم مورد پسند واقع گردد )
آیا تو درکم می کنی ....
دختری احساسیم آیا تو درکم می کنی .....
...... روز و شب ناز نازیم آیا تو درکم می کنی .....
دوست دارم با تو خوش باشم عزیزم عشق ورز .....
....... اینچنین من راضیم آیا تو درکم می کنی ....
من برایت دور گشتم از همه کاشانه ام .....
....... مهر تو باشد همه آبادیم ، آیا تو درکم می کنی ...
من چه خواهم غیر عشقت از تو محبوبم چنین ....
...... با تو من در شادیم آیا تو درکم می کنی ....
کم نگردد از تو چون لطفت نثار من کنی ....
...... خسته از هر بازیم آیا تو درکم می کنی ....
مهربان باش و بگو ای دلبر شیرین من ....
....... من چنین همراهیم ، آیا تو درکم می کنی ....
غم جدا کن از خودت من طالب وصل توام ....
....... از جدایی بینمان ناراضیم ، آیا تو درکم می کنی ...
از محبت های تو دنیا به کامم می شود ...
....... من چنین سربازیم ، آیا تو درکم می کنی ....
دائما اعمال و رفتارت به چشم است ای جواد ...
...... من به رفتارت بسان قاضیم ، آیا تو درکم می کنی ...
جواد محمد موسایی 95/03/28
دام روزگاران ...
ماندم من اسیری در دام روزگاران ...
................ دریاب حال من را از راه مهربانان ...
فریاد کرده ام من در صف این زمانه ...
............... تنها ترین شدم من در صف بی قراران ...
جواد محمد موسایی 95/03/26
خوشم می آید از آن دم ....
خوشم می آید از آن دم که من مست تو می باشم ...
..... سراپا غرق در عشقم و دربست تو می باشم .....
چنان من می برم لذت که گویی مست آغوشم ....
..... غم دنیا نخواهم خورد که گویی حلقه در گوشم ....
دلم بی تاب می گردد برای بوسه بر ماهم ....
..... دلم سرمست این کامی که گیرد گاه و بی گاهم .....
چه می خواهم از این دنیا بجز وصل و وصال او ....
....... ندارم آرزویی من بجز رشد و کمال او .....
برایم می شود دنیا بسان قبر تنهایی .....
...... نباشد او کنار من در این شبهای زندانی ....
اسیرش گشته ام حالا پر و بالم وصال اوست ....
..... تمام دلخوشی من ملاقات جمال اوست ....
ندانی قدر وصلت را اگر هجری نداری تو ....
..... ندانی قدر درمان را اگر دردی نداری تو ....
چنان آتش زند بر من غم هجران شیرینم ....
...... که گویم در فراق او بدون شک منم میرم ....
چرا بر من کنی ظلمی که خود در آن چنان سوزی ....
...... چرا هی می کنی عشوه سپس چشمی به من دوزی ....
بیا با ما بکن عهدی که پایان می دهی هجران ....
...... سری داریم و سودایی بیا خوش باش در این دوران ....
جوادت عاشقت گشته بکن بر عهد وفایی تو ....
..... مکن سیرش ز دنیا و عطایش کن صفایی تو ...
جواد محمد موسایی 95/03/25
رمضان
رمضان آمده ای بر تو سلامی کردم ....
..... دعوتی کرده ای از ما و ندایی کردم ....
سفره را پهن نمودی و مهیای ثواب ....
..... آمدی زنده کنی این دل بی جان و خراب ....
قدر این گوهر پر سود که داند به زمان ...
..... چه کسی از تو رسد ، قاب قوسین و کمان ....
رمضان ماه خدایی شب و روزت میمون ....
..... لطف حق در تو شود روز افزون .....
رمضان این دل مارا تو چنان صیقل ده ...
..... که دل از حاصل این صیقل به ....
شب قدری تو اگر بنده به معبود رسد ....
..... بهتر از هر شب و روزی چو به معشوق رسد ....
رمضان کاش دلم چون تو گهربار شود ...
.... منزل دوست شود یک شبه دربار شود ...
رمضان کاش دلم چون تو سزاوار شود ...
.... منزل آیه قرآن و بزرگوار شود ....
رمضان در تو سحر حال و هوایی دارد ....
..... شادی موقع افطار صفایی دارد ....
رمضان رحمت حق در تو شکوفا گردد ...
..... رزق و نعمت و صفا در تو هویدا گردد ....
هر کسی کرده خطایی زخدا می خواهد ...
..... همه ی ذنب و خطا در تو خدا می بخشد ...
رمضان فرصت خوبیست خدایی گردیم ....
..... همه ی عمر پر از مهر و صفایی گردیم ...
رمضان ماه رسیدن به خدا می باشد ...
.... فرصتی هست که بر بنده روا می باشد ....
مهدی فاطمه خوشحال بگردد چندی ....
..... نگذارید دلش رنج ببیند چندی ....
رمضان در شب قدرت به جوادت بخشا ...
...... که همه حق بشود این تنها ....
جواد محمدموسایی 95/03/19
دو سوره در قرآن، با کلمه "ویل" شروع شده،
"ویل" یکی از شدید ترین تهدید های قرآن هست،
و اون دو آیه اینها هستند:
?ویل للمطففین?
وای بر کم فروشان...
?ویل لکل همزه لمزه?
وای بر عیبجویان طعنه زننده...
اولی در مورد مال مردم.
دوم در مورد آبروی مردم.
مراقب هر دو باشیم.......
بی قرارم کرده ای ....
بی قرارم کرده ای جان مرا لبریز کن ....
.... چون تو کی پیدا کنم پس به من تجویز کن ....
بوسه ای بر من عطا کن تا که شیدایت شوم ...
..... منتی بر من بنه تا که رسوایت شوم ....
ای که دلگرمم به یاد و خاطرت ...
..... خاطرت از من مگیری ای به جان مادرت ...
چشم در چشمم بشو من را تماشایم بکن ....
..... زار قلبم را شنو وانگه تو فریادم بکن ...
درد من را جز تو درمانی چه هست ؟
..... کاش درمانم شوی دردم بس است ....
بی تو دل در سینه ام هی بی قراری می کند ...
....... کاش دانستی که حالم وقت شماری می کند ...
سینه ام پر رنج و غولایی فغان آور شده ...
..... رنج و مهنت را ز دورییت عذاب آور شده ...
بلبلی خوش خوان به باغی بودم و آزاد و مست ....
.... من اسیرت گشته ام در این قفس جای من است ؟
کی به من قصد وفا داری کنی ....
..... کی تو بر من لطف و مهربانی کنی ....
فصل هجران کی به پایان می رسد ...
..... وصل دلدار کی نمایان می شود ....
من به تو وابسته گشتم سوز هجران را بس است ...
.... اینچنین آواره گشتم سوز هجران را بس است ...
یک نظر بر من بکن شاید گرفتارم شوی ...
.... عاشقم گردی و بیمارم شوی ...
من دوایت گردم و وصلم شود خواب و خوراک ....
..... هجر من آتش بیندازد به جانت ترسناک ...
آنچه امروز است حالم ، میشود حال تو هم ....
..... عشق جگر سوز است می فهمی تو غم ....
طالبم می گشتی و از من طلب کردی وصال ....
..... بوسه بر من میزدی در لحظه های بی شمار ....
در جوادت بنگر ای مه روی زیبا مست و ناز ....
..... کم جفا کن بر دل این طالب راز و نیاز .....
جواد محمد موسایی 95/03/17
دلا از بهر چه درمان نداری ....
..... در این دنیا مگر جانان نداری .....
اسارت برده ای خود را به قلبش ....
..... مگر در چشم او زندان نداری ....
همه دنیا و دینت گشته آباد ....
..... تو دریایی مگر طوفان نداری ....
بسان یوسفی در شهر مصری ....
..... تو یعقوبی در این کنعان نداری ....
دلا درگیر خالی روی لب شد ...
..... فراموشی از این مژگان نداری ....
تپش های دلم مادام مست است ....
.... که پایان غم و هجران نداری ....
به سر اندیشه هایی آید اکنون ...
.... تو معشوقی در این کاشان نداری ....
دلا پندت دهم گر گوش داری ...
.... حکیمی چون من لقمان نداری .....
طلب کردی زاو جان تو باشد ....
..... بغیر از او دگر یزدان نداری ....
برایت می کند نازی جگر سوز ....
.... تو دلداری چنین سلطان نداری ....
شب و روزت به درگاهش بزن در ....
..... تو جایی بهتر از رضوان نداری ....
در رحمت به رویت گر کند باز ...
.... زلذت ها دگر پایان نداری .....
جوادت سر به درگاهت نهاده .....
..... چنین عبدی در این میدان نداری ...
جواد محمد موسایی 95/03/15
مولای من کجایی ؟
عمری در انتظارم ، مولای من کجایی ؟
.......... چشمی به راه دارم ، مولای من کجایی ؟
قابل نباشد اکنون ، چشمم تو را ببیند ...
......... بر تو سلام رسانم ، مولای من کجایی ؟
آقا بیا که گشته ، بحر و سما پر از ظلم ....
......... فریاد ها برارم ، مولای من کجایی ؟
کی می رسد وصالت ، پس این فرج چه شد کو ؟
........ من بی تو بی قرارم ، مولای من کجایی ؟
خالیست جایت اکنون ، روز نبرد آمد ....
........ شمشیر را درآرم ، مولای من کجایی ؟
اینجا شب است و خاموش ، غرق شب و سیاهیم ...
....... ای ماه شام تارم ، مولای من کجایی ؟
آقا بیا که پر گشت ، این کاسه های صبرم ....
....... دائم جگر فشارم ، مولای من کجایی ؟
آقا دلت شکسته ، از مردمان بی دین ؟
........ مرهم به زخم گذارم ، مولای من کجایی ؟
آقا بیا که دشمن ، دندان به هم فشارد ....
........ جان را به کف سپارم ، مولای من کجایی ؟
آقا جوادت اینک ، مجنون و عاشقت گشت ....
....... عمری در انتظارم ، مولای من کجایی ؟
جواد محمد موسایی 95/03/01
بمناسبت تولد امام زمان ( عج )
گفتمت خوبم ولی باور نکن ...
.... بی تو آرامم ولی باور نکن ....
زندگی همچون عسل در کام ماست ..
.... به چه خوشحالم ولی باور نکن ....
فکر تو دیگر مرا رنجش نداد ...
.... سرد و خاموشم ولی باور نکن ....
خو گرفتم با همه درد و ستم ....
.... خالی از لطف و نیازم ولی باور نکن ...
حسرت از دنیا و مردم کی خورم ...
.... کی ببینی بی قرارم ولی باور نکن ....
درد دل در من نباشد من جدایم از همه ....
..... من چنین دل بی خیالم ولی باور نکن ...
فکر مکن عشقت درونم شعله کرد ...
.... من یکی بی سوز و حالم ولی باور نکن ....
صورتم سرخ است و سرحال از خوشی ....
.... من جدا از سیلی دستم ولی باور نکن ....
من چنان فولاد محکم گشته ام در رنج ها ...
..... همچو سنگ خالی ز احساسم ولی باور نکن ...
یاد تو در خاطرم گم شد چنین بی خاطرم ...
...... نیستی در خاطرم یا خاطراتم ولی باور نکن ....
بعد تو دنیا به آخر کی رسد .....
...... سر خوش از دوران و دنیایم ولی باور نکن ...
این جوادت غرق در شادیست حال ....
.... گفتمت خوبم ولی باور نکن ....
جواد محمد موسایی 95/03/08