لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
عشق بازی
تا که درد من تویی درمان بخواهم من چرا ...
تا که دل بردی زمن دلبان بخواهم من چرا ...
توتیای دیده ی مایی عزیز جان من ...
هی برای دیدنت چشمان بخواهم من چرا ...
چون قرار من تویی من بی قرارم دلبرم ...
تا برای لمس تو دستان بخواهم من چرا ...
چون تومعشوق منی،من عشق بازی می کنم..
لب که بوسیدم زتو خندان بخواهم من چرا ..
من به آغوشت گرفتار آمدم آغوش کن ...
تا که از بوییدنت سامان بخواهم من چرا ...
مست تو گشته جواد ، تا که دلدارش شدی ..
از برای مستی اش مستان بخواهم من چرا ..
جواد محمد موسایی 28/10/94
تاریخ : یادداشت ثابت - دوشنبه 94/10/29 | 11:42 صبح | نویسنده : جواد محمد موسایی | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید